کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
subordinating پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
subordinating
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
subordinating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابع، تابع قرار دادن، زیردست یا مطیع کردن
-
واژههای مشابه
-
subordination
وابستهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایند یا نتیجۀ تشکیل رابطه پایه و پیرو میان دو بند متـ . پیروسازی
-
subordinated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابع، تابع قرار دادن، زیردست یا مطیع کردن
-
subordinately
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وابسته به
-
subordinal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیردستان
-
subordinate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابع، مادون، مرئوس، پایینی، تابع قرار دادن، زیردست یا مطیع کردن، وابسته، فرعی، مطیع، فرمانبردار
-
subordination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وابستگی، تبعیت، اطاعت، مادونی، فرمان برداری، مرئوسي
-
subordinates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیردستان، تابع، مادون، مرئوس، پایینی، تابع قرار دادن، زیردست یا مطیع کردن
-
subordinations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وابستگی ها، تبعیت، اطاعت، مادونی، فرمان برداری، مرئوسي
-
complementizer, subordinator, subordinating conjunction
متممساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] عناصر زبانی نشاندهندۀ بند پیرو متـ . متممنما
-
subordinate body
تنالگان تابع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] تنالگانی که وابسته به تنالگان بزرگتری است و ازنظر سلسلهمراتب در درجۀ پایینتری قرار دارد
-
subordinating conjunction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وابستگی پیوند
-
subordinate word
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلمه تابع
-
subordinate conjunction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وابستگی زیرزمینی