کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
style پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
style
/stīl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
style
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سبک، شیوه، روش، استیل، سلیقه، خامه، سبک نگارش، سیاق، قلم، سبک متداول، میله، عبارت، متداولشدن، مد کردن، نامیدن
-
واژههای مشابه
-
styled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدل دهید، متداولشدن، مد کردن، نامیدن
-
in style
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در سبک
-
styling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یک ظاهر طراحی شده، متداولشدن، مد کردن، نامیدن
-
stylings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سبک ها
-
styles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سبک ها، سبک، شیوه، روش، استیل، سلیقه، خامه، سبک نگارش، سیاق، قلم، سبک متداول، میله، عبارت، متداولشدن، مد کردن، نامیدن
-
style zone
گسترۀ سبکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] محدودهای که دستساختههای جوامع مختلف ساکن آن، شاخصههای سبکی مشابه دارند
-
styling 2
قلمآرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نقشونگار تزیینی که با قلم ترسیم پدید آمده است
-
style 2
سبک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، ورزش] [باستانشناسی] مجموعهای از خصیصههای متمایزکنندۀ گروهی از آثار در دورۀ زمانی و گسترۀ مکانی معین [ورزش] شیوۀ خاص اجرای مهارتها و فنون در بسیاری از رشتههای ورزشی
-
attributional style
سبک اِسنادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] شیوۀ معمول فرد در تفسیر علل وقایع خوب و بد
-
explanatory style
سبک تبیین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] شیوۀ خاص هر فرد برای تبیین وقایع
-
definition style
سبک تعریف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] رویکرد یا نوع زبانی که تهیهکنندگان فرهنگ، باتوجهبه گسترۀ فرهنگ و مخاطبهای آن، برای ارائۀ تعریفها برمیگزینند
-
intercultural style
سبک میانفرهنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] سبک تزیین ظروف غالباً سنگ صابونی که در ایران و میانرودان و خلیج فارس در نیمۀ دوم هزارۀ سوم پیش از میلاد متداول بوده است
-
watchman style
پاسیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] روشی درخورتوجه در امور انتظامی که مشخصۀ آن دغدغۀ برقراری نظم در جامعه است و این دغدغه به نیروی انتظامی مشروعیت میدهد تا برای حفظ آرامش جامعه بهطور غیررسمی در زندگی روزمرۀ مردم دخالت کند