کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
stump پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
stump
/stəmp/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
stump
کُنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پایینترین قسمت تنه که پس از قطع درخت بر روی زمین باقی میماند
-
stump
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاره شدن، بیخ و بن، ریشه، کنده درخت، از پا درامده، خپله، صدای افتادن چیز سنگین، کوتاهقد، ته سیگار، بریدن، قطع کردن، گیج کردن، دست پاچه شدن
-
واژههای مشابه
-
stumping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انفجار، بریدن، قطع کردن، گیج کردن، دست پاچه شدن
-
stumps
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سم ها، بیخ و بن، ریشه، کنده درخت، از پا درامده، خپله، صدای افتادن چیز سنگین، کوتاهقد، ته سیگار، بریدن، قطع کردن، گیج کردن، دست پاچه شدن
-
stump diameter
قطر کُنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قطر باپوست یا بیپوست درخت در محل ارتفاع کُندۀ درخت، سی سانتیمتر بالای سطح زمین
-
stump speech
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخن گفتن