کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
strings پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
strings
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
strings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشته های، رشته، ریسمان، نخ، سیم، سلسله، زه، ردیف، قطار، دراز، عقد، رشته کردن، به نخ کشیدن، بصف کردن، زهدار کردن، نخ کردن، زه انداختن به، کشیدن
-
واژههای مشابه
-
stringing
زهکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کشیدن زه بهصورت مشبک بر قاب دستاک
-
string
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشته، ریسمان، نخ، سیم، سلسله، زه، ردیف، قطار، دراز، عقد، رشته کردن، به نخ کشیدن، بصف کردن، زهدار کردن، نخ کردن، زه انداختن به، کشیدن، زهی، نخ مانند، ریشهای، چسبناک
-
stringing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشته، خطوط خاتم کاری و منبت کاری، نخ کشیدن برگهای توتون وامثال ان
-
stringed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشته ای، سیمی، سیم دار
-
sympathetic string, resonance string
سیم همخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] سیمی که معمولاً نواخته نمیشود، اما براثر پدیدۀ صوتیِ تشدید به ارتعاش درمیآید
-
stringed instruments 2, string instruments, strings
سازهای زهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] سـازهای خانـوادۀ ویلـن در ارکستر سمفونیک
-
string dampener
لرزهگیر زه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] قطعهای لاستیکی یا پلاستیکی که برای جذب ارتعاش و صدای ناشی از رهش تیر، بر روی زه نصب میشود متـ . صداگیر زه string silencer
-
string theory
نظریۀ ریسمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نظریهای که در آن همۀ ذرات بنیادی شناختهشده را میتوان به جای موجودات نقطهای در نظریۀ متعارف ذرات بنیادی با استفاده از موجودات تکبُعدی مدلسازی کرد
-
string 1
تار 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جسم جامدی که ابعاد سطح مقطعاش بسیار کوچکتر از طول آن است
-
vibrating string
تار مرتعش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تاری که دو سر آن ثابت باشد و در طول آن امواج ساکن تشکیل شود
-
rail string
زنجیرۀ ریل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی ریل بلند شامل دو یا چند ریل با طول معیار که به یکدیگر جوش داده شدهاند
-
string 3
زه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تار یا سیمی که بهصورت مشبک بر قاب دستاک میکشند تا سطحی محکم و سبک برای ضربه زدن به توپ به دست آید
-
stringing machine
زهکش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] دستگاهی که برای زهکشی دستاک یا تنظیم آن به کار میرود