کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
stressed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
stressed
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
stressed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاکید کرد، تاکید کردن، پریشان کردن، خاطر نشان کردن
-
واژههای مشابه
-
stress
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشار، تاکید، اهمیت، ضربه، تقلا، قوت، تاکید کردن، پریشان کردن، خاطر نشان کردن
-
stressfulness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استرس زا بودن
-
stressing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با استرس، تاکید کردن، پریشان کردن، خاطر نشان کردن
-
residual stress, internal stress
تنش باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تنش موجود در جسم جامد در زمانی که هیچ نیرویی از خارج بر آن وارد نمیشود متـ . تنش داخلی
-
stress relaxation, stress relieving, stress decay
واهلش تنش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] کاهش تنش پس از وارد آمدن یک کرنش ثابت در مدتزمان معین
-
stress 3
فشار روانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] حالتی از پاسخ روانشناختی یا کاراندامشناختی به عوامل فشارزای درونی یا بیرونی که به تغییراتی در حالات هیجانی و رفتاری منجر میشود
-
stress management
مدیریت فشار روانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] بهکارگیری فنون یا راهبردهای خاص نظیر آرَمِشآموزی (relaxation training) و فنون تنفس برای برخورد با موقعیتهای فشارزا
-
stress drop
اُفت تنش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] اختلاف تنشهای برشی وارد بر صفحۀ گسل، پیش از زمینلرزه و پس از آن
-
stress 2
تنش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک، مهندسی عمران] نیروی وارد بر واحد سطح در نقطهای داخل جسم
-
principal stress
تنش اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تنش عمود بر یکی از صفحههای اصلی تنش
-
wind stress
تنش باد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نیروی کشال بر واحد سطح براثر چینش باد
-
shear stress
تنش برشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نیروی وارد بر واحد سطحی که تحت تأثیر کُرنش برشی است
-
yield stress
تنش تسلیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← نقطۀ تسلیم