کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
straitened پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
straitened
/ˈstrātnd/
دیکشنری
تنش
فعل
tighten, constrict, straiten
تنگ کردن
narrow, slenderize, straiten
باریک کردن
wrest, squeeze, straiten
زور اوردن
limit, restrict, curb, narrow, confine, gag
محدود کردن
straiten
در تنگی و مضیقه گذاردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
straitened
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنش، تنگ کردن، باریک کردن، زور اوردن، محدود کردن، در تنگی و مضیقه گذاردن
-
واژههای مشابه
-
straitens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنش، تنگ کردن، باریک کردن، زور اوردن، محدود کردن، در تنگی و مضیقه گذاردن
-
straitening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنش، تنگ کردن، باریک کردن، زور اوردن، محدود کردن، در تنگی و مضیقه گذاردن
-
in straitened circumstances
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در شرایط سخت