کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
storage space پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
storage space
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
storage space
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فضای ذخیره سازی
-
واژههای مشابه
-
storages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ذخیره سازی، انبارش، انباره، مخزن، ضبط، انبار کالا
-
storage mould/ storage mold
کپک انباری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی بیماری قارچی که در انبارهای مرطوب بروز میکند
-
magnetic storage device
فرهنگ لغات علمی
وسیله ذخیرهسازی مغناطیسی
-
storage fat
چربی ذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] چربی تجمعیافته در انبارههای چربی
-
storage as a service
خدمات اَبری انبارش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی خدمات انبارش که ازطریق محیط اَبرواره در اختیار کاربران داخلی یا خارجی گذاشته میشود، مانند خدمات پشتیبانگیری و بایگانی و بازیابی اختـ . خان STaaS
-
storage lane
خط انتظار 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] فضای اضافی در نقاطی از مسیر برای عبور وسایل نقلیهای که قصد گردش به چپ و راست دارند
-
storage device
ذخیرهساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] محل ذخیرهسازی دائمی یا نیمهدائمی دادههای رقمی، که بیشتر به دیسک یا نوار اطلاق میشود
-
primary storage
ذخیرهساز اولیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ذخیرهساز داخلی موقت رایانه یا حافظه
-
secondary storage
ذخیرهساز ثانویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] هرنوع ذخیرهساز بیرونی رایانه مانند نوار و دیسک
-
storage 2
ذخیرهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند انباشتن دادهها و اطلاعات در حافظه
-
mass storage
ذخیرهسازی انبوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند انباشتن حجم انبوهی از دادهها و اطلاعات در حافظه یا هر ذخیرهساز دیگر
-
image storage
ذخیرهسازی تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] ذخیره کردن تصاویر یا اطلاعات بهدستآمده از تصویربرداری با استفاده از فنّاوری خاصی
-
virtual storage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ذخیره سازی مجازی