کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
stains پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
stains
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
stains
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لکه ها، لکه، لک، ننگ، زنگ زدگی، داغ، الودگی، الایش، لکه دار کردن، چرک کردن، رنگ کردن، زنگ زدن، رنگ شدن، رنگ پس دادن
-
واژههای مشابه
-
staining
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رنگ آمیزی، لکه دار کردن، چرک کردن، رنگ کردن، زنگ زدن، رنگ شدن، رنگ پس دادن
-
stain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رنگ آمیزی، لکه، لک، ننگ، زنگ زدگی، داغ، الودگی، الایش، لکه دار کردن، چرک کردن، رنگ کردن، زنگ زدن، رنگ شدن، رنگ پس دادن
-
stainful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رنگ زرد
-
stained
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رنگ آمیزی شده، لکدار، سیاه رو
-
stain 2
لک 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] آنچه از تغییر نامطلوب رنگ براثر تماس با مادهای خارجی پدید میآید متـ . لکه 3
-
staining 3
لکشدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] دگررنگش موضعی و نامطلوب سطح
-
staining 4
لکهزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار- لاستیک] تغییر یافتن موضعی و نامطلوب رنگ سطح
-
varnish stain
ورنی رنگانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] نوعی ورنی که با مادۀ شفافی رنگی میشود و قدرت رسوخ آن کمتر از رنگانه است
-
stain resistance
مقاومت در برابر لکشدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] مقاومت ماده در برابر لک شدن براثر عوامل لکهگذار، مانند چای و خون
-
staining antioxidant
پاداُکسندۀ لکهزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار- لاستیک] پاداکسندهای که محصولات اکسایش آن رنگی و اغلب زرد است و بنابراین باعث رنگی شدن بسپار یا مادۀ مجاور بسپاری میشود که از آن محافظت میکند
-
staining 1
رنگآمیزی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] به کار بردن مواد رنگی در بررسی بافت
-
Gram stain
رنگآمیزی گِرَم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] نوعی رنگآمیزی در باکتریشناسی که براساس آن دستهای از باکتریها به رنگ قرمز (گِرَم منفی) و دستهای دیگر به رنگ بنفش (گِرَم مثبت) دیده میشوند؛ نام این شیوه برگرفته از نام دانشمند دانمارکی، کریستین گِرَم، است
-
stain 1
رنگانه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] محلولی دارای رنگدانه یا رَزانه که از آن برای رنگ کردن چوب و پارچه و بافتهای مشابه استفاده میکنند