کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
stagged پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
stagged
/stag/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
stagged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متوقف شد، کوتاه کردن، جاسوسی کردن، پاییدن
-
واژههای مشابه
-
stagging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، کوتاه کردن، جاسوسی کردن، پاییدن
-
stag party
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حزب استقلال
-
royal stag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ستاره سلطنتی
-
stag's garlic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیر استاگ
-
stag-hunt game
شکار گوزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] وضعیتی که در آن دو کنشگر درصورتیکه با یکدیگر همکاری کنند به دستاوردی بزرگ، یعنی گوزن، میرسند و درصورت عدم همکاری، هریک باید به دستاوردی کوچک، یعنی خرگوش، اکتفا کنند
-
stag's-horn coral
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرجان عصبانی-شاخ