کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
stabling پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
stabling
/ˈstāb(ə)liNG/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
stabling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ثابت کردن، استوار شدن، در طویله بستن، جا دادن
-
واژههای مشابه
-
stable
پایدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ویژگی سامانهای که حالت آن بدون دخالت عامل خارجی تغییر نکند
-
stable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایدار، اصطبل، طویله، ثابت کردن، استوار شدن، در طویله بستن، جا دادن، ثابت، باثبات، استوار، محکم، پایا، مداوم، پا بر جا
-
stablings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایانه ها
-
stableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایداری، استواری، استحکام، ثبات
-
stable nutrient
مادۀ مغذی پایدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مادۀ مغذیای که در جریان فراوری و نگهداری کمتر از پانزده درصد آن هدر برود متـ . مغذی پایدار
-
stable queue
صف باثبات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] صفی که طول آن از اندازۀ مشخصی بیشتر نمیشود
-
livery stable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصطبل اجاره ای
-
stable companion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراه با ثبات
-
stable factor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فاکتور پایدار
-
Augean stables
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصفهان Augean