کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
stabilizer پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
stabilizer
/ˈstābəˌlīzər/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
stabilizer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تثبیت کننده، متعادل کننده، استوار کننده
-
stabilizer
فرهنگ لغات علمی
تثبیتکننده
-
stabilizer
فرهنگ لغات علمی
پایدارساز
-
واژههای مشابه
-
stability
پایداری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وضعیت هر سامانۀ دینامیکی که درصورت دور شدن از پیکربندی تعادلیاش، گرایش به بازگشت به حالت پیشین داشته باشد
-
stabilizers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تثبیت کننده ها، تثبیت کننده، متعادل کننده، استوار کننده
-
stabilize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تثبیت کردن، ثابت شدن، پایاساختن، بحالت موازنه دراوردن، پایاسازی، استوار کردن
-
stability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ثبات، پایداری، استحکام، استواری، پایایی، محکمی، پا بر جایی
-
stabilizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تثبیت می شود، ثابت شدن، تثبیت کردن، پایاساختن، بحالت موازنه دراوردن، پایاسازی، استوار کردن
-
stabilized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تثبیت شده، ثابت شدن، تثبیت کردن، پایاساختن، بحالت موازنه دراوردن، پایاسازی، استوار کردن
-
stabilizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ثبات دادن، ثابت شدن، تثبیت کردن، پایاساختن، بحالت موازنه دراوردن، پایاسازی، استوار کردن
-
stabilization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایدارسازی، تثبیت، تحکیم، استواری، ایجاد موازنه
-
stabilities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایداری، ثبات، استحکام، استواری، پایایی، محکمی، پا بر جایی
-
stabilate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تثبیت
-
stabile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایدار است، بی حرکت، مستقر وپایدار، بدون حرکت، مقاوم در برابر فلز خوردگی