کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
sprigging پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
sprigging
/sprig/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
sprigging
برخهکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کشت ازطریق قرار دادن برخه در جوی یا سوراخهای کوچک
-
sprigging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاق شدن، گلدوزی کردن، بشکل شاخ و برگ در اوردن
-
واژههای مشابه
-
sprig
برخه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] قطعهای از ساقه یا ریشۀ گیاهان علفی که برای تکثیر به کار میرود
-
sprigs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاخه ها، ترکه، شاخه کوچک، میخ کوچک بی سر، جوانک، نو باوه، گلدوزی کردن، بشکل شاخ و برگ در اوردن
-
sprigged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گیج، گلدوزی کردن، بشکل شاخ و برگ در اوردن
-
sprig
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاخه، ترکه، شاخه کوچک، میخ کوچک بی سر، جوانک، نو باوه، گلدوزی کردن، بشکل شاخ و برگ در اوردن
-
sprig tail
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دم دم