کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
sprain پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
sprain
/sprān/
دیکشنری
پیچ خوردن
اسم
sprain
رگ برگ شدگی
فعل
sprain, loop, wry, turn, wreathe, wrench
پیچ خوردن
hurt, sprain
بدرد آوردن
sprain
رگ به رگ کردن یا شدن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
sprain
کشیدگی رباط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] کشیده شدن شدید رباط (ligament) که به صدمۀ کامل یا ناکامل منجر شود
-
sprain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ خوردن، رگ برگ شدگی، بدرد آوردن، رگ به رگ کردن یا شدن
-
واژههای مشابه
-
sprained
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنش، پیچ خوردن، بدرد آوردن، رگ به رگ کردن یا شدن
-
sprains
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپری ها، رگ برگ شدگی، پیچ خوردن، بدرد آوردن، رگ به رگ کردن یا شدن