کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
speedings پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
speedings
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
speedings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرعت بالا، سرعت
-
واژههای مشابه
-
speedfulness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سریع بودن
-
speed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرعت، شتاب، تندی، حالت، میزان شتاب، کامیابی، درجه تندی، وضع، سرعت گرفتن، کامیاب بودن، باسرعت راندن، شانس خوب داشتن
-
speeds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرعت، شتاب، تندی، حالت، میزان شتاب، کامیابی، درجه تندی، وضع، سرعت گرفتن، کامیاب بودن، باسرعت راندن، شانس خوب داشتن
-
speedful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سریع
-
speeding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرعت بالا، سرعت
-
schedule speed, operating speed 1, programmed speed
سرعت برنامهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی] سرعت وسایل نقلیۀ عمومی در وضعیتی که شاخصهای ایمنی و اقتصادی و عملکردی رعایت شوند
-
cycle speed, overall trip speed
سرعت رفتوبرگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سرعت متوسط رفتوبرگشت در حملونقل، بدون احتساب توقف در مبدأ و مقصد و توقفهای بین راه
-
overall travel speed, journey speed
سرعت کلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سرعتی در قسمت مشخصی از راه که برابر است با مسافت آن قسمت تقسیم بر مدتزمان صرفشده
-
stall speed, stalling speed, Vs
سرعت واماندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سرعتی که در آن زاویۀ حمله بهصورتی است که نیروی بَرار سطح بال از بین میرود
-
speed scale
مقیاس سرعت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نوعی مقیاس ترسیمی که با استفاده از آن میتوان آهنگ سرعت کشتی برداشت یا مسافتی را که در یک زمان مشخص طی کرده است بهراحتی تعیین کرد
-
speed wrench
آچارخط جغجغهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] آچارخطی که با درگیر کردن مهره در یک حرکت سریع ضربهای پیچهای خط را نصب میکند
-
speed limit
حد سرعت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حداکثر یا حداقل سرعت مناسب برای بخشی از راه که قانون آن را تعیین میکند
-
posted speed
سرعت اعلامشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حداکثر سرعت مجازی که بهوسیلۀ تابلوهای محدودیت سرعت مشخص میشود