کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
sore پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
sore
/sôr/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
sore
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درد دارد، زخم، جراحت، جای زخم، ریش، دلریش کننده، مجروح کردن، دردناک، مجروح، دشوار، مبرم، خشن
-
واژههای مشابه
-
soreness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درد و رنج
-
sorenesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دردسر
-
sorely
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به شدت، بشدت، بسختی، بسیار
-
sores
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زخم ها، زخم، جراحت، جای زخم، ریش، دلریش کننده
-
soree
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوری
-
cast sore
زخم گچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] زخم ناشی از فشار گچ یا لبههای تیز آن بر روی پوست
-
canker sore
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زخم معده، زخم و قرحه کوچک مخصوصا در دهان
-
saddle sore
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زخم زخمی
-
tropical sore
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دردهای گرمسیری
-
sore-eyed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دردناک است
-
cold sore
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دل درد سرد، تاول تبخالی
-
pressure sore
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشارخون
-
oriental sore
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درد خفیف شرقی