کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
soling پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
soling
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
soling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حل کردن، تخت زدن
-
واژههای مشابه
-
sole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنها، تخت، کف پا، شالوده، تخت کفش، زیر، قسمت ته هر چیز، تخت زدن، یگانه، منحصر بفرد، فردی
-
solely
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صرفا، فقط، منحصرا، بتنهایی، محضا
-
soles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کف، تخت، کف پا، شالوده، تخت کفش، زیر، قسمت ته هر چیز، تخت زدن
-
grey sole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنها خاکستری
-
gray sole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنها خاکستری
-
half sole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمی از منزل، نیم تخت
-
sand sole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شن ماسه
-
European sole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنها اروپایی
-
lemon sole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیمو تنها
-
English sole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگلیسی تنها
-
mousseline de sole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آجیل
-
bead face, bead ledge, bead sole
قاعدۀ طوقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] بخشهای تخت ناحیۀ طوقه، بین پاشنه (heel) و پنجه (toe)، که بر روی نشیمن طوقه قرار میگیرد
-
sole, plantar region, planta 1, regio plantaris
کف پا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] بخشی از پا که در حالت ایستاده به زمین میچسبد