کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
solderability پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
solderability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لحیم کاری
-
واژههای مشابه
-
solder
لحیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] آلیاژی با نقطۀ ذوب پایین که معمولاً فلز اصلی آن قلع باشد و برای اتصال قطعات به کار رود
-
soldered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لحیم کاری شده، لحیم کردن، جوش دادن، التیام دادن
-
solder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لحیم کاری، لحیم، جوش، وسیله التیام و اتصال، کف شیر، لحیم کردن، جوش دادن، التیام دادن
-
soldering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لحیم کاری، لحیم کردن، جوش دادن، التیام دادن
-
solderers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لحیم کاری، لحیم گر
-
solderer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لحیم کاری، لحیم گر
-
soldering gun, soldering iron
هُویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] قسمت اصلی وسیلهای دستی یا برقی که پس از گرم شدن، با آن آلیاژ لحیم را در محل اتصال ذوب میکنند
-
soldering 1
لحیمکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] نوعی ایجاد اتصال با استفاده از فلز پرکننده در دمای پایینتر از 450 درجۀ سلسیوس و زیر نقطۀ ذوب فلز پایه که در آن نفوذ در اتصال براثر خاصیت مویینگی است متـ . لحیمکاری نرم soft soldering
-
soft soldering
لحیمکاری نرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] ← لحیمکاری 1
-
solder embrittlement
تُردش لحیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] کاهش خاصیت مکانیکی یک فلز یا آلیاژ به دلیل نفوذ موضعی فلز مذاب در اطراف مرزِ دانهها براثر لحیمکاری
-
soft solder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لحیم نرم
-
soft-solder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لحیم نرم
-
dip solder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لحیم لحیم کاری