کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
snow-clad پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
snow-clad
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برف پوشیده شده
-
واژههای مشابه
-
cladding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روکش، روکش فلزی، اب فلزی
-
clad
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوشیده شده، ملبس، مزین
-
clads
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روسری
-
claddings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روکش، روکش فلزی، اب فلزی
-
snow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برف، برف باریدن، برف امدن
-
snows
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سایه ها، برف، برف باریدن، برف امدن
-
snowing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باریدن برف، برف باریدن، برف امدن
-
snowed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برف، برف باریدن، برف امدن
-
snow mould/ snow mold
کپک برفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی بیماری قارچی که در زیر برف رشد میکند و با آب شدن برف جُلینه و لکههای بافتمرده تولید میکند
-
snow blink, snow sky
برفچشمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] منطقۀ نسبتاً روشن سطح زیرین اَبر که براثر بازتاب نور از برف ایجاد میشود
-
corn snow, granular snow
برف دانهدانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← برف بهاره
-
cladding 2
غلاف 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی، مهندسی مخابرات] روکشی بیرونی از جنس شیشه که هستۀ تار نوری را در بر میگیرد
-
cladding 1
روکشکاری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] پوشاندن فلز یا آلیاژ با لایۀ نازک معمولاً یک فلز دیگر به روشهای مکانیکی