کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
slights پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
slights
/slīt/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
slights
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسقف ها، بی اعتنایی، تحقیر، تراز، شخص بی اهمیت، ناچیز شمردن، تراز کردن
-
واژههای مشابه
-
slighting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عصبانیت، ناچیز شمردن، تراز کردن
-
slighted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رنج آور، ناچیز شمردن، تراز کردن
-
slight
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمی، بی اعتنایی، تحقیر، تراز، شخص بی اهمیت، ناچیز شمردن، تراز کردن، اندک، جزئی، خفیف، کم، لاغر، نحیف، حقیر، ناچیز شماری، صیقلی، باریک اندام، کودن، قلیل، پست
-
slightness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نادری
-
slight care
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مراقبت کمی
-
slight hearing loss, slight hearing impairment
کمشنوایی خفیف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] درجۀ کمشنوایی که در آن آستانۀ شنوایی از 15 تا 25 دسیبل است
-
semi-flexed burial, gently flexed burial, lossely flexed burial, semi-crouched burial, half flexedburial, slight hocker burial, open flexure burial
تدفین نیمخمیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تدفینی که در آن جسد به پهلو متمایل و پاها کمی به سمت شکم، بین180 تا 90 درجه، جمع شده باشد