کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
sliced پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
sliced
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
sliced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بریده شده، بریدن، قاچ کردن، قاش کردن، باریک بریدن
-
واژههای مشابه
-
slices
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برش ها، برش، خلال، تکه، قاچ، سهم، قسمت، قاش، لقمه، باریکه، مرهم کش، گوه، تیغه گوشت بری، تراشه، بریدن، قاچ کردن، قاش کردن، باریک بریدن
-
slice into
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکه تکه کردن
-
slice
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکه، برش، خلال، قاچ، سهم، قسمت، قاش، لقمه، باریکه، مرهم کش، گوه، تیغه گوشت بری، تراشه، بریدن، قاچ کردن، قاش کردن، باریک بریدن
-
slicing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برش، قاچ زنی
-
imbricate slice
قاچ فلسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگ میان دو گسل فلسی
-
slice bar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوار برش، میله یا سیخ ذغال بهم زنی
-
fish slice
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قطعه ماهی
-
slice up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکه کردن
-
plow layer, furrow slice
لایۀ شخم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] لایهای از خاک که شخم میخورد
-
image density slicing
برشزنی چگالی تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] فرایند تبدیل مایۀ خاکستری در یک تصویر به تعدادی بازۀ چگالی یا برش که هریک به یک ناحیه از دامنۀ خاص عددی تعلق دارد