کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
slaying پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
slaying
/ˈslāiNG/
دیکشنری
کشتن
فعل
slay, kill, sacrifice
ذبح کردن
kill, slay
ادمکشی کردن
slay
با خشونت کشتن
murder, slay, kill, assassinate, brain
بقتل رساندن
shamble, slaughter, slay
کشتار کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
slaying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشتن، ذبح کردن، ادمکشی کردن، با خشونت کشتن، بقتل رساندن، کشتار کردن
-
واژههای مشابه
-
slays
دیکشنری انگلیسی به فارسی
می کشد، ذبح کردن، ادمکشی کردن، با خشونت کشتن، بقتل رساندن، کشتار کردن
-
slay
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ذبح کردن، ادمکشی کردن، با خشونت کشتن، بقتل رساندن، کشتار کردن