کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
slat پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
slat
/slat/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
slat
هوازِه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] صفحۀ متحرکی بر روی لبۀ حملۀ بال که با باز شدن آن شکافی بین صفحه و لبۀ بال ایجاد میشود و هوا بهآرامی از زیر به روی بال حرکت میکند
-
slat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حلقه، سراشیبی یا نمای بام، لوحه سنگ باریک، دنده ها، تخته باریک، توفالی، توفال، چوب مداد، میله پشت صندلی، کفل، میله میله، ضربه شدید، پرتاب شدن، زدن
-
واژههای مشابه
-
slats
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسلایدها، سراشیبی یا نمای بام، لوحه سنگ باریک، دنده ها، تخته باریک، توفالی، توفال، چوب مداد، میله پشت صندلی، کفل، میله میله، ضربه شدید، پرتاب شدن، زدن
-
slatting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشیدن، پرتاب شدن، زدن
-
slatted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رنده شده، باریکه باریکه، ساخته شده از تکههای باریک