کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
slacked پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
slacked
/slak/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
slacked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاغر، شل کردن، سست کردن، کساد کردن، ضعیف کردن، فرو نشاندن
-
واژههای مشابه
-
slack
محدودیت سرعت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] کاهش موقت سرعت قطار تا حد معینی در خط
-
slacking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
slacking، شل کردن، سست کردن، کساد کردن، ضعیف کردن، فرو نشاندن
-
slackness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاغر شدن، شلی
-
slacks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شل، شلوار کار کرباسی
-
slack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شل، کساد، کسادی، سکون، قطع، شلی، انقطاع، شل کردن، سست کردن، کساد کردن، ضعیف کردن، فرو نشاندن، سست، ضعیف، پشت گوش فراخ، فراموشکار، کند، بطی ء، گشاد
-
float, slack, slack time
فرجه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] تفاوت میان زمان تعیینشده برای انجام یک فعالیت و زمان موردنیاز برای انجام آن که درنتیجه فعالیت یادشده میتواند به تأخیر بیفتد بیآنکه در برنامۀ زمانی بقیۀ پروژه تأخیر ایجاد کند
-
drawbar slack
لقّی قلاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] لقّی مجاز در سامانۀ قلاب که سبب میشود هریک از واگنها اندکی آزادی حرکت داشته باشد
-
slack up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شل کردن
-
slack tide
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جزر و مد
-
slack water
ایستاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] وضعیتی که در آن سرعت جریان کشندی صفر است
-
slack off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خاموش کردن
-
high slack water
فراایستاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] وضعیتی در فراکِشَند که در آن سرعت جریان کِشَندی صفر میشود
-
low slack water
فروایستاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] وضعیتی در فروکِشَند که در آن سرعت جریان کِشَندی صفر میشود