کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
skirmishes پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
skirmishes
/ˈskərmiSH/
دیکشنری
درگیری ها
اسم
skirmish, medley, fracas, fight, battle, warfare
زد و خورد
conflict, struggle, tension, bout, scuffle, skirmish
کشمکش
skirmish
جنگ جزئی
فعل
skirmish, pickeer
زد و خورد کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
skirmishes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درگیری ها، زد و خورد، کشمکش، جنگ جزئی، زد و خورد کردن
-
واژههای مشابه
-
skirmished
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جدا شده، زد و خورد کردن
-
skirmish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان خوردن، زد و خورد، کشمکش، جنگ جزئی، زد و خورد کردن
-
skirmisher
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشانه گذاری، زد و خورد کننده