کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
sit up پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
sit up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشستن
-
واژههای مشابه
-
sits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشسته، نشستن، جلوس کردن، قرار گرفتن
-
sit in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشستن در، قطع کار، اعتصاب، حضور در محلی بعنوان اعتراض
-
sit-in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشستن در، قطع کار، اعتصاب، حضور در محلی بعنوان اعتراض
-
sitting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشسته، نشست، جلسه، جا، صندلی، در حال جلوس، در حال چمباتمه زدن
-
sit back
واژهنامه آزاد
راحت نشستن استراحت کردن
-
sitting sports
ورزشهای نشسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزشهایی که شرکتکنندگان در آنها در حالت نشسته قرار دارند مانند سوارکاری و قایقرانی
-
sit tight
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنگ نشستن
-
Sitting Bull
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاو نر نشسته
-
sit-down
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشستن، اعتصاب کارمندان
-
sitting room
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتاق نشیمن
-
sitting trot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی نشسته
-
pet sitting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حیوان خانگی نشسته
-
baby sitting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بچه نشسته