کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
sintering پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
sintering
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
sintering
فرهنگ لغات علمی
بازپخت
-
sintering
تَفجوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] چسباندن یا چسبیدن ذرات یک یا چند ماده به یکدیگر ازطریق ذوب سطحی براثر حرارت، همراه با فشار یا بدون آن، بهطوریکه در حالت جامد بهصورت قطعه درآید
-
sintering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پختن، بستن وسخت شدن
-
واژههای مشابه
-
sintered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ خورده، بستن وسخت شدن
-
sinters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سینتس ها، رسوب، ته مانده و زوائد ذوب ان، بستن وسخت شدن
-
sinterability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سمپاشی
-
sinter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیز کننده، رسوب، ته مانده و زوائد ذوب ان، بستن وسخت شدن
-
sinter coating
پوشانش تفجوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی بسپار] نوعی فرایند پوشانش که در آن قطعه را تا دمای تفجوشی گرما میدهند و در پودر پلاستیک غوطهور میکنند، سپس آن را بیرون میکشند و دمای آن را بهقدری بالا میبرند تا پودری که به سطح چسبیده است، جوش بخورد و پوستۀ یکپارچهای را روی قط...