کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
sinter پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
sinter
/ˈsin(t)ər/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
sinter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیز کننده، رسوب، ته مانده و زوائد ذوب ان، بستن وسخت شدن
-
واژههای مشابه
-
sintering
تَفجوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] چسباندن یا چسبیدن ذرات یک یا چند ماده به یکدیگر ازطریق ذوب سطحی براثر حرارت، همراه با فشار یا بدون آن، بهطوریکه در حالت جامد بهصورت قطعه درآید
-
sintered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ خورده، بستن وسخت شدن
-
sinters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سینتس ها، رسوب، ته مانده و زوائد ذوب ان، بستن وسخت شدن
-
sinterability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سمپاشی
-
sintering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پختن، بستن وسخت شدن
-
sinter coating
پوشانش تفجوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی بسپار] نوعی فرایند پوشانش که در آن قطعه را تا دمای تفجوشی گرما میدهند و در پودر پلاستیک غوطهور میکنند، سپس آن را بیرون میکشند و دمای آن را بهقدری بالا میبرند تا پودری که به سطح چسبیده است، جوش بخورد و پوستۀ یکپارچهای را روی قط...