کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
silken پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
silken
/ˈsilkən/
دیکشنری
ابریشم
فعل
silken
ابریشم نما کردن
صفت
silky, silken, sericeous
ابریشمی
soft, smooth, fine, flexible, fluffy, silken
نرم
silken
ابریشم پوش
sheer, silken
حریری
shiny, sleek, glossy, shining, splendid, silken
براق
smooth, clear, flat, plain, slick, silken
صاف
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
silken
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابریشم، ابریشم نما کردن، ابریشمی، نرم، ابریشم پوش، حریری، براق، صاف