کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
shuttle پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
shuttle
/ˈSHətl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
shuttle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاتل، ماکو، لرزنده، فضا کشتی، رفت و آمدن کردن
-
واژههای مشابه
-
shuttled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شتاب، رفت و آمدن کردن
-
shuttling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شوت کردن، رفت و آمدن کردن
-
shuttles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاتل، ماکو، لرزنده، فضا کشتی، رفت و آمدن کردن
-
shuttle train
قطار خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطاری که بین ایستگاههای مبدأ و مقصد توقف نمیکند
-
shuttle bus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتوبوس شاتل
-
shuttle helicopter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلی کوپتر شاتل
-
shuttle diplomacy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیپلماسی شاتل
-
shuttle vector, bifunctional vector
ناقل دوکارکردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ناقلی که قادر به همتاسازی در دو گونۀ نامرتبط است
-
shuttle train passenger
مسافر قطار خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مسافری که با قطار خطی سفر میکند
-
shuttle train route
مسیر قطار خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مسیری که قطار خطی بر روی آن حرکت میکند
-
shuttle transit system
سامانۀ جابهجایی خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سامانۀ حملونقل عمومی که امکان رفتوبرگشت مسافر در مسیری معمولاً کوتاه را امکانپذیر میسازد