کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
shorting پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
shorting
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
shorting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوتاه شدن، اتصالی پیدا کردن
-
واژههای مشابه
-
short
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوتاه، خلاصه، اتصالی پیدا کردن، مختصر، کمتر، کوچک، قاصر، موجز، کسردار، غیر کافی، بی مقدمه
-
shorts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلوار کوتاه، شورت، تنکه
-
shortness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنگی
-
for short
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برای کوتاه مدت
-
short holidays/ short holiday, short vacations/ short vacation, short break
تعطیلات کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تعطیلاتی که در آن فرد یک تا سه شب یا دو تا چهار روز دور از خانه اقامت کند
-
short-circuiting, short-cut
شارش میانبُر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] شرایطی در حوضها یا مخازن که در آن بخشی از سال سریعتر از بقیۀ آن حرکت میکند
-
short stay
ماند کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حالتی از زنجیر در هنگام لنگراندازی که در آن طول زنجیر به حداقل میرسد و زنجیر به حالت کشیده و تقریباً عمودی قرار میگیرد
-
short engine
نیمموتور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] موتوری تعمیرشده که سرسیلندر و تجهیزات جانبی، مانند پمپ روغن و پمپ سوخت ندارد
-
short period
وضعیت کوتاهدوره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] حالتی که در آن حرکت طولی هواگرد با نوسانهای کوتاهمدت همراه است متـ . کوتاهدوره
-
short splice
همباف کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] همبافی محکم برای اتصال سر دو طناب که در آن قطعۀ کوتاهی از رشتههای هریک از طنابها باز میشود و ضمن بافت مجدد، به یکدیگر نیز بافته میشوند که درنتیجه قطر محل اتصال افزایش مییابد
-
short oil
کمروغن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی رزینی که محتوای روغن آن کم است
-
short dung
کود نیمپوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کود حیوانی تخمیرشدهای که تقریباً نیمی از آن پوسیده است
-
poured short
کمآمد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] عیبی در قطعۀ ریختگی که براثر ناکافی بودن جریان مذاب ریختهشده در قالب پدید میآید و باعث میشود قسمت فوقانی قالب پر نشود