کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
shored پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
shored
/SHôr/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
shored
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگردان، ترساندن، بساحل رفتن، فرود امدن، پیاده شدن در ساحل
-
واژههای مشابه
-
shoring
شمعزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] قرار دادن جک یا الوار در زیر سازه برای جلوگیری از شکستن یا تکان خوردن یا ثابت نگه داشتن کشتی در حوض خشک
-
shorings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوتاه کردن، شمع زنی
-
shore
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساحل، کرانه، کنار دریا، لب، ترساندن، بساحل رفتن، فرود امدن، پیاده شدن در ساحل
-
shoring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرپوشیده، شمع زنی
-
shore excursion
گشت یکروزۀ ساحلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گشت یکروزۀ برنامهریزیشده در حین گشتهای دریایی
-
shore 1
ساحل 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فصل مشترک آب و خشکی متـ . کرانه
-
lee shore
ساحل بادپناه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ساحلی که طرف بادپناه قرار میگیرد
-
shore 2
شمع 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] الوارهای قابلحمل برای مهار صدمات واردشده به کشتی یا کمک به بر پا نگه داشتن آن در حوض خشک
-
shoring up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بافتن
-
shore boulder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساحل بولدر
-
shore up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساحل بالا
-
shore station
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایستگاه ساحلی
-
shore pine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاج ساحل