کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
shed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
shed
/SHed/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
shed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دهنه، الونک، کپر، ریختن، افکندن، خون جاری ساختن، جاری ساختن، پوست ریختن، برگ ریزان کردن، انداختن، افشاندن
-
واژههای مشابه
-
sheds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سایبان، الونک، کپر، ریختن، افکندن، خون جاری ساختن، جاری ساختن، پوست ریختن، برگ ریزان کردن، انداختن، افشاندن
-
shedded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رها شده
-
shedding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریختن، افکندن، خون جاری ساختن، جاری ساختن، پوست ریختن، برگ ریزان کردن، انداختن، افشاندن
-
shed light on
واژهنامه آزاد
برملا شدن
-
load shedding
تعدیل بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] کاهش خدمات عادی جابهجایی مسافر در ساعات اوج ازطریق تشویق به استفاده از حملونقل جنبی
-
timber shed
دارخیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] منطقۀ تولید مادۀ خام مورد استفاده در کارخانهها یا مراکز مصرفکنندۀ چوب
-
load-shedding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریختن بار
-
shed light on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روشن
-
shed blood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خون ریخته
-
repair shed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعمیر ریخته
-
non shedding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر ریختن
-
engine shed, locomotive shed, locomotive hangar
آشیانه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] محلی برای نظافت و تعمیرات جاری و نگهداری لوکوموتیو در وضعیتی آماده برای بهرهبرداری
-
catchment basin, catchment area, water shed, drainage basin
حوضۀ آبریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پهنهای از زمین که بارشهای طبیعی آن ازطریق زهکشی به پیکرۀ آب بزرگتر هدایت میشود متـ . حوضۀ آبخیز، آبریز، آبخیز