کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
shard پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
shard
/SHärd/
دیکشنری
شاد
اسم
clay, earthenware, tile, shard, terracotta
سفال
oyster, shell, pearl, cowrie, ammonite, shard
صدف
shard
پاره سفال
shard
کوزه شکسته
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
shard
ترکش 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] قطعهای شیشهای در آذرآوارها که دارای سطح شکستگی خمیدۀ خاصی است
-
shard
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاد، سفال، صدف، پاره سفال، کوزه شکسته
-
واژههای مشابه
-
sharded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محروم شده
-
sharding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترک کردن
-
shards
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انشعابات، خرده ریز