کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
shaking پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
shaking
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
shaking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دادن، متزلزل، در اهتزاز، در حال لرزش
-
واژههای مشابه
-
shakes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان می خورد، لرزش، تکان، تزلزل، ارتعاش، لرز، تکان دادن، تکان خوردن، لرزیدن، متزلزل کردن، بهم زدن، جنباندن، اشفتن، لرزش داشتن
-
shake
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزش، تکان، تزلزل، ارتعاش، لرز، تکان دادن، تکان خوردن، لرزیدن، متزلزل کردن، بهم زدن، جنباندن، اشفتن، لرزش داشتن
-
shake culture
کشت تکانشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] نوعی کشت در مایع که در ان با حرکت مداوم و هوادهی امکان رشد میکربهای هوازی فراهم میشود
-
shake 1
آن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بازۀ زمانی برابر با یکصدم میکروثانیه یا 8ـ10 ثانیه
-
shake off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزاندن
-
shaking palsy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دادن فلج
-
milk shake
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزش شیر، میلک شیک، مخلوط شیر وشربت وبستنی
-
shake-up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دادن، دگرگونی
-
world-shaking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دادن جهان، تکان دهنده، بسیار مهم
-
trill 1, shake 2, tr
غلت 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی زینت عبارت از تناوب سریع یک نغمه و نغمهای بالاتر از آن