کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
shackles پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
shackles
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
shackles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنجیر، غل، دست بند، پا بند، مانع، قید، پابند زدن
-
واژههای مشابه
-
shackled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زدن، پابند زدن
-
shackling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاق شدن، پابند زدن
-
shackle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زدن، غل، دست بند، پا بند، مانع، قید، پابند زدن
-
buoy shackle
بخوی شناوه، بخوی بویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← بخوی مهار
-
anchor shackle
بخوی لنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بخویی که زنجیر را به حلقۀ لنگر متصل میکند
-
mooring shackle
بخوی مهار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] هرزگردی که در مهار کشتی برای بخو کردن دو زنجیر و جلوگیری از به هم پیچیدن آنها به کار میرود متـ . بخوی شناوه، بخوی بویه buoy shackle
-
shackle, shot 1
بخو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] 1. قطعهفلزی به شکل U یا D یا مانند آن که برای اتصال قطعات زنجیر یا اتصالات دیگر به کار میرود 2. طول استانداردی از زنجیر لنگر به اندازۀ 27/5 متر