کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
sentineled پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
sentineled
دیکشنری
فرستاده شده
فعل
guard, chaperon, chaperone, sentinel
نگهبانی کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
sentineled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرستاده شده، نگهبانی کردن
-
واژههای مشابه
-
sentinelling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرستادن نامه
-
sentineling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرستادن نامه، نگهبانی کردن
-
sentinels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگهبانان، نگهبان، دیده بان، کشیک، قراول، سربازمحافظ، نگهبانی کردن
-
sentinel surveillance
مراقبت با دیدهوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مراقبت در یک نمونه از جمعیتی که نمایانگر گروه مشخصی از افراد جامعه باشد
-
stand sentinel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگهبان نگهبان