کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
screens پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
screens
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
screens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صفحه نمایش، غربال، پرده، سرند، پرده سینما، صفحه تلویزیون، تور سیمی، سپر، خمار، دیوار، تخته حفاظ، پنجره توری دار، روی پرده افکندن، الک کردن، تور سیمی نصب کردن
-
واژههای مشابه
-
screened
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش داده شده، سپردار
-
screenings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش ها، ازمایش، نمایش بر روی پرده تلویزیون
-
screening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غربالگری، ازمایش، نمایش بر روی پرده تلویزیون، موجب تاریکی وابهام
-
screen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صفحه نمایش، غربال، پرده، سرند، پرده سینما، صفحه تلویزیون، تور سیمی، سپر، خمار، دیوار، تخته حفاظ، پنجره توری دار، روی پرده افکندن، الک کردن، تور سیمی نصب کردن
-
screen shot, screen capture
نماگرفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تصویری که در یک لحظه از پردۀ نمایش رایانه گرفته میشود
-
display screen, screen 3
پردۀ نمایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] بخشِ نمایشدهندۀ نمایشگر
-
print screen key, print screen
کلید چاپ صفحه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که معمولاً فشار دادن آن باعث انتقال محتویات صفحۀ نمایش به چاپگر میشود متـ . چاپ صفحه
-
touch screen, touch display screen
پردۀ لمسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] پردۀ نمایشی با صفحۀ شفافِ حساس به تماس که میتوان از انگشت برای اشارۀ مستقیم به همۀ نقاط روی آن استفاده کرد
-
screen tes
آزمون بازیگری با دوربین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] قطعهفیلمی آزمایشی که برای ارزیابی بازیگر در یک نقش خاص گرفته میشود متـ . آزمون بازیگری
-
bar screen
آشغالگیر میلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نوعی آشغالگیر که میلههای موازی با فواصل مساوی دارد و معمولاً در مجرای فاضلاب مورب قرار داده میشود
-
screening 1
آشغالگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] جداسازی مواد درشت از آب یا فاضلاب ورودی به تصفیهخانۀ آب یا شبکۀ جمعآوری فاضلاب
-
full screen
تمامپرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] اندازهای از پنجره که کل پرده را اشغال کرده باشد
-
glare screen
حائل نور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] هر افزاره یا مانع طبیعی که از آن بتوان برای در امان ماندن چشم راننده در برابر نور چراغ جلوی خودروهای روبهرو استفاده کرد