کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
sand-blind پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
sand-blind
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
sand-blind
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شن و ماسه کور، دارای چشم تار
-
واژههای مشابه
-
sand
ماسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] قطعات آواری کوچکتر از شن و بزرگتر از سیلت (slit) به قطر 1/16 تا 2 میلیمتر
-
sand
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شن، ماسه، ریگ، شن کرانه دریا، سنباده زدن، شن پاشیدن، شن مال یا ریگمال کردن
-
sanding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیلندر، سنباده زدن، شن پاشیدن، شن مال یا ریگمال کردن
-
sanded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شسته شده، سنباده زدن، شن پاشیدن، شن مال یا ریگمال کردن
-
sands
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماسه ها، ماسه، شن، ریگ، شن کرانه دریا، سنباده زدن، شن پاشیدن، شن مال یا ریگمال کردن
-
blind
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نابینا، پرده، چشم بند، پناه، در پوش، کور کردن، خیره کردن، درز یا راه گرفتن، اغفال کردن، کور، بی بصیرت، عاجز، تاریک، غیر خوانایی، نا پیدا، هر چیزی که مانع عبور نور شود
-
blindness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوری، بی بصیرتی
-
blinding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چشمک زدن، خیره کننده
-
blinds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرده ها، پرده، چشم بند، پناه، در پوش، کور کردن، خیره کردن، درز یا راه گرفتن، اغفال کردن
-
green sand, glauconitic sand
سبزماسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] رسوب سختنشدۀ دریایی متشکل از ذرات گلوکونیت سبز تیره همراه با مخلوطی از رس و ماسه
-
blinding 2, blinding asking
کورسازی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] روشی که با استفاده از آن حداقل یکی از گروههای مربوط به پژوهش، مانند مطالعهشونده، پژوهشگر، تحلیلگر آماری، متوجه نشود که در کدام بازوی مطالعه قرار دارد
-
vertical blinds, window blind
پرداویز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] نوعی پردۀ عمودی بهصورت نوارهای باریک متعدد * 1) معادل "پرداویز" از ادغام دو واژه "پرده" و "آویز" ساخته شده است. 2) این معادل در برابر لفظ "لووردراپه" ساخته شده است.
-
volcanic sand
ماسۀ آتشفشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نهشتهای سختنشده از ذراتی آتشفشانی به اندازۀ ماسه