کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
sand lizard پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
sand lizard
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شن و ماسه
-
واژههای مشابه
-
sanding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیلندر، سنباده زدن، شن پاشیدن، شن مال یا ریگمال کردن
-
sanded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شسته شده، سنباده زدن، شن پاشیدن، شن مال یا ریگمال کردن
-
sands
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماسه ها، ماسه، شن، ریگ، شن کرانه دریا، سنباده زدن، شن پاشیدن، شن مال یا ریگمال کردن
-
green sand, glauconitic sand
سبزماسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] رسوب سختنشدۀ دریایی متشکل از ذرات گلوکونیت سبز تیره همراه با مخلوطی از رس و ماسه
-
volcanic sand
ماسۀ آتشفشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نهشتهای سختنشده از ذراتی آتشفشانی به اندازۀ ماسه
-
sanding 2
ماسهپاشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] پاشیدن ماسه ازطریق فشار هوا در حین حرکت که روشی است برای افزایش چسبندگی بین چرخ درحالحرکت و ریل
-
refractory sand
ماسۀ دیرگداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] ماسهای مقاوم در برابر حرارت بالا که در ساخت مواد دیرگداز به کار میرود متـ . ماسۀ نسوز
-
pebbly sand
ماسۀ ریگدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] رسوبی سختنشده حاوی حداقل 75 درصد ماسه و حداکثر 25 درصد ریگ
-
sand volcano
ماسهفشان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] انباشتهای از ماسه، مشابه یک آتشفشان کوچک یا تل آتشفشانی کوچک که بهوسیلۀ خروج ماسۀ مرطوب به سطح رسوبات ایجاد میشود
-
raised sand
ماسهکندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] برجستگیهای حجیم و نامنظم با ظاهر شکسته در سطح پایینی قطعۀ ریختگی که عموماً به دلیل انبساط ماسه یا کوبش ناکافی آن به وجود میآید
-
blended sand
ماسهمخلوط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] مخلوط ماسههایی با دانهبندی و میزان خاک رُس متفاوت که برای ریختهگری مناسب است
-
sand prairie
مرغزار ماسهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مرغزاری بر روی نهشتهای ماسهای گسترده و کاملاً زهکشیشده
-
sand hump
تپۀ شنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تپهای شنی که در انتهای یک خط فرعی برای متوقف کردن قطار فراری ایجاد میکنند