کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
sampling rate پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
sampling rate
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
sampling rate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نرخ نمونهبرداری
-
واژههای مشابه
-
sample
نمونه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم مهندسی] جزء یا بخشی از ماده یا جسم که خواص ترکیبی یا دیگر قابلیتهای آن ماده را نشان دهد
-
sampled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمونه برداری شده، نمونه برداشتن، نمونه گرفتن، نمونه نشان دادن، مزه کردن
-
samples
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمونه ها، نمونه، مدل، واحد نمونه، الگو، ازمون، سرمشق، ملاک، مسطوره، نمونه برداشتن، نمونه گرفتن، نمونه نشان دادن، مزه کردن
-
samplings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمونه برداري، نمونه برداری، نمونه گیری
-
sample plot, sample unit
قطعهنمونه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قطعهای از جنگل که بهعنوان نمونهای از پهنهای بزرگتر انتخاب میشود
-
sampling variation, sampling variability
تغییرات نمونهگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] نوسانات بهحسابنیامده یا خطاهای تصادفی در نتایج حاصل از نمونههای مختلف
-
stratified sampling, stratified random sampling
نمونهگیری طبقهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] یک روش نمونهگیری که در آن با طبقهبندی جامعه به زیرجامعههای نامتداخل، یک نمونۀ تصادفی ساده از هر طبقه (strata) انتخاب میشود
-
sampling universe
محدودۀ نمونهبرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مطالعۀ گروهی از اشیا در قالب احتمالات
-
sample point
نقطۀ نمونهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] هر برآمد یک آزمایش تصادفی
-
sampling point
نقطۀ نمونهبرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] محل دقیق برداشت نمونه در مکان نمونهبرداری
-
biased sample
نمونۀ اریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] نمونهای که از نوعی فرایند نمونهگیری به دست میآید و یک مؤلفۀ خطای سامانمند را القا میکند، در مقابل خطای تصادفی که اثر آن بهطور متوسط صفر میشود
-
sampling 1
نمونهبرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] روند گزینش بخشی از یک محوطه برای کاوش یا یک منطقه برای کار میدانی بهنحویکه بتوان نتایج حاصل از پژوهش در آن را به سایر بخشها تعمیم داد
-
probabilistic sampling
نمونهبرداری احتمالاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی نمونهبرداری باستانشناختی مبتنی بر معیارهای قراردادی آمار و احتمالات در گزینش واحدها