کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
safe-conduct پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
safe-conduct
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
safe-conduct
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایمن بودن، خط امان، امان نامه، امان دادن، رخصت عبور
-
واژههای مشابه
-
safeness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایمنی
-
safe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی خطر، گاو صندوق، امن، ایمن، مطمئن، محفوظ، صحیح، اطمینان بخش، محفوظ از خطر، صدمه نخورده
-
safenesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایمان
-
safes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاوصندوق، گاو صندوق
-
conductance
رسانایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] 1. در ترمودینامیک، حاصل تقسیم گرمای انتقالیافته بین دو سطح بر اختلاف دمای میان آن دو 2. در الکتریسیته، معکوس مقاومت الکتریکی در مداری که واکُنایی نداشته باشد
-
conduction
رسانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک، مهندسی بسپار] فرایند عبور انرژی الکتریکی یا گرما یا صوت از محیطی مادی
-
conductivity
رسانندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک، مهندسی بسپار] معیاری برای نمایش توانایی جسم در رسانش الکتریکی که با معکوس مقاومت ویژۀ جسم رسانا برابر است
-
conductible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدایت کننده
-
conductive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدایت کننده، رسانا، برنده
-
conductances
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدایت
-
conducted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انجام شده، اداره کردن، هدایت کردن، بردن، عمل اوردن
-
conductional
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدایت
-
conductibility
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رهبری