کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
rusty پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
rusty
/ˈrəstē/
دیکشنری
زنگ زده
صفت
rusty, rotten
زنگ زده
old, rusty, beaten, effete, forworn, time-worn
فرسوده
rotten, carious, corroded, rusty, frowsty, frowsy
پوسیده
grumpy, moody, morose, sullen, petulant, rusty
ترشرو
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
rusty
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنگ زده، فرسوده، پوسیده، ترشرو
-
واژههای مشابه
-
rustiness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنگ زدگی
-
rusty-red
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنگ زده قرمز
-
rusty grackle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرق و برق دار
-
rusty rig
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماشین زنگ زده
-
rusty woodsia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زاد و ولد
-
rusty-brown
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زردآلو قهوه ای
-
rusty blackbird
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنگ زده سیاه