کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
running play پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
running play
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اجرای بازی
-
واژههای مشابه
-
run
ریسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] بیتهای یکسان متوالی در یک دنبالۀ دودویی که با بیتهای پیش و پس از خود متفاوت باشند
-
run
ریسه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] رخداد متوالی صفات یا کیفیاتی یکسان در یک سری از مشاهدات مربوط به این صفات یا کیفیات
-
run-on
روانرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ویژگی آبی که از بالادست به منطقهای وارد میشود و بهصورت افقی روی سطح خاک جریان مییابد
-
run-in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اجرا
-
run
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اجرا کن، رانش، ترتیب، سلسله، تک، ردیف، محوطه، سفر و گردش، حدود، امتداد، رد پا، دویدن، راندن، اداره کردن، پیمودن، دایر بودن، پخش شدن، جاری شدن، دوام یافتن، ادامه دادن، نشان دادن، پوییدن
-
run into
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرار کن
-
run-on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادامه دادن، بدون وقفه
-
run for
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اجرا برای
-
run on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادامه دادن، بتفصیل بیان کردن
-
runs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اجرا می شود، اسهال
-
runnings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرازها
-
extra run, open run
برنامۀ اضافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] انجام مأموریت در طول ساعات کار و خارج از برنامۀ معمول روزانه
-
hot running, running hot, running sharp
عجولرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] جلو بودن حرکت از برنامه در سامانههای حملونقل زمانبندیشده که سبب کاهش مطلوبیت حملونقل عمومی میشود