کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
runner پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
runner
/ˈrənər/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
runner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده، گردنده، ریشه هوایی، گشتی، افسر پلیس، ولگرد، اداره کننده شغلی
-
runner
امربَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فردی که دستیار دفتر تولید است و در دفتر و همچنین سر صحنۀ فیلمبرداری کارهای مختلفی انجام میدهد
-
واژههای مشابه
-
runners
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده ها، دونده، گردنده، ریشه هوایی، گشتی، افسر پلیس، ولگرد، اداره کننده شغلی
-
front runner/ frontrunner/ front-runner
نامزد پیشتاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نامزدی که در یک انتخابات یا رأیگیری بیشترین بخت پیروزی را دارد
-
race runner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده مسابقه
-
road runner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده جاده، مرغی شبیه فاخته تکزاس، کوکوسان
-
scarlet runner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده قرمز
-
runner-up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده، دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
-
marathon runner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده ماراتن
-
rainbow runner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده رنگین کمان
-
arms-runner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی دونده
-
blockade-runner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محاصره دونده، شخصی یا ناوی که از محاصره دشمن میگذرد
-
blue runner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده آبی
-
runner-up finish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده تا پایان