کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ruck پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ruck
/rək/
دیکشنری
رک
اسم
cockle, ruck, ruga, rugosity
چین و چروک
ruck
چین و چروک وتاه
mass, pile, lump, bulk, heap, ruck
توده
pile, heap, mass, congeries, ruck
کپه
ruck
توده خرمن
ruck
انبار حبوبات
ruck
جمعیت و ازدحام
line, script, streak, writing, track, ruck
خط
furrow, groove, flute, track, corrugation, ruck
شیار
commons, ruck
مردم عادی
فعل
squat, ruck
چمباتمه زدن
amass, cumulate, heap, aggregate, hill, ruck
توده کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ruck
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رک، چین و چروک، چین و چروک وتاه، توده، کپه، توده خرمن، انبار حبوبات، جمعیت و ازدحام، خط، شیار، مردم عادی، چمباتمه زدن، توده کردن
-
واژههای مشابه
-
rucked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رد شد، چمباتمه زدن، توده کردن
-
rucking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریکارد، چمباتمه زدن، توده کردن
-
ruck up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رعد و برق