کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ripens پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ripens
/ˈrīpən/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ripens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
می رسد، رسیدن، کامل شدن
-
واژههای مشابه
-
ripening
مرحلۀ رسیدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] مرحلهای که در آن دانه یا میوه کاملاً رسیده و آمادۀ مصرف است
-
ripener
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالغ
-
ripen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رسیدن، رسیده کردن یا شدن، کامل شدن
-
ripening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رسیدن، رسیده کردن یا شدن، کامل شدن
-
ripeners
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیب زمینی
-
after ripening
پسرسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] 1. تغییرات کاراندامشناختی که در بذر یا جوانه در دوران خفتگی براثر عوامل مختلف مانند سرما به وجود آید و سبب تَندیدن دانه یا رشد جوانه شود 2. دورهای که پس از رسیدن بذر، تغییرات لازم برای تندیدن در آن حاصل شود
-
cheese ripening
رسیدن پنیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایندی که در طی آن طعم و بافت پنیر به حد مطلوب میرسد
-
late-ripening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیر رسیدن
-
sour cream, acidified cream, ripened cream
خامۀ ترش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خامهای که بهوسیلۀ باکتریها تخمیر شده یا با افزودن اسیدهای خوارکی ترششده باشد