کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
riding crop پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
riding crop
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سواری محصول
-
واژههای مشابه
-
rides
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سواری، گردش سواره، سوار شدن، سواری کردن، جماع کردن
-
riding, horse riding
اسبسواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] سواری گرفتن از اسب برای تفریح یا ورزش
-
ride comfort, ride, comfort, rideability
رهواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار- تایر] میزان راحتی سرنشین براساس این عوامل: شدت ضربه در هنگام عبور از روی پلها یا خطوط راهآهن؛ میزان جهش و میرانندگی تایر بر روی ناهمواریهای جاده، میزان پوشدهی ناهمواری جاده
-
riding school
مدرسۀ سوارکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] مدرسه یا مؤسسهای برای آموزش مهارتهای سوارکاری
-
group riding
همسفری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سفر با یک وسیلۀ نقلیه همراه با هم و با مبدأ و مقصد مشترک
-
riding habits
میزان عمومیسواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میزان تمایل به استفاده از حملونقل عمومی در یک محدودۀ مشخص نسبت به جمعیت آن محدوده
-
endurance riding
اسبسواری استقامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] یکی از رشتههای سوارکاری که مسابقات آن در مسافتهای طولانی برگزار میشود
-
shared ride
سفر شراکتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سفری با وسیلۀ نقلیۀ غیرعمومی که در آن مسافران در یک یا چند مبدأ سوار و در یک یا چند مقصد پیاده میشوند
-
riding index
شاخص رفاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ملاک میزان رفاه مسافران که با توجه به ارتعاشات نور و سروصدا و تهویۀ واگنهای مسافری تعیین میشود
-
chase ride
پهلوپَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] پروازی برای آموزش دانشجوی خلبانی که در آن معلم پرواز از هواپیمایی که در نزدیکی هواپیمای دانشجو پرواز میکند او را زیر نظر دارد و دستورهای لازم را به او میدهد
-
park and ride
پیاده ـ سوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] توقفگاه بزرگ و پایانهای که افراد میتوانند خودروِ خود را در آنجا متوقف کنند و با وسیلۀ نقلیۀ عمومی به نقاط مختلف شهر بروند و مجدداً به همان محل برگردند
-
ride quality
راحتی سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میزان آسودگی و رضایتی که مسافر در یک وسیلۀ نقلیۀ درحالحرکت ازلحاظ شدت و بسامد ارتعاش، تاب، غلت، تکان ناشی از تغییر آهنگ شتاب و جز آن احساس میکند
-
horseback riding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسب سواری