کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
rest period پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
rest period
فرهنگ لغات علمی
دوره استراحت
-
rest period
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوره استراحت
-
واژههای مشابه
-
restfulness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استراحت
-
restes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استراحت می کند
-
rests
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استراحت می کند، استراحت، باقی، دیگران، باقی مانده، سایرین، تکیه، الباقی، فراغت، تجدید قوا، رستی، اسایش، نتیجه، بقایا، موقعیت سکون، سامان، استراحت کردن، راحت کردن، اسودن، ارمیدن، تکیه دادن، متکی بودن به، کردن
-
rest on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استراحت در
-
resting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استراحت كردن، خوابیده، ایستا، ساکن، راکد
-
rest point
نقطۀ سکون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در یک دستگاه دینامیکی، نقطهای که مدار آن تکعضوی باشد
-
chapel of rest
وداعخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] اتاقی تزیینشده که جسد را پیش از انجام مراسم تدفین در آن قرار میدهند
-
rest mass
جِرم سکون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جِرم هر ذره در چارچوب لَختی که نسبت به ذره ساکن باشد
-
rest potential
پتانسیل آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] ← پتانسیل خوردگی
-
rest potential
پتانسیل آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] ← پتانسیل خوردگی
-
resting potential
پتانسیل استراحت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] پتانسیل الکتریکی در دو سوی غشاهای عصبی و ماهیچهای در حالت استراحت
-
rest area
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محل استراحت