کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
resisted پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
resisted
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
resisted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاومت کرد، مقاومت کردن، مخالفت کردن، پایداری کردن، ایستادگی کردن، استقامت کردن، مانع شدن، مخالفت کردن با، خودداری کردن از
-
واژههای مشابه
-
resistance
مقاومت 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، علوم دارویی، فیزیک] [روانشناسی] در رواندرمانی، تصمیم آگاهانه یا ناآگاهانه برای عدم همکاری با درمانگر در برخی زمینهها [علوم دارویی] اَفت پاسخ بدن به دارو [فیزیک] نسبت نیروی محرک الکتریکی یا ولتاژ اعمالشده به دو سر مدار به جریان برقی...
-
resistivity
مقاومت ویژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مقاومت الکتریکی واحد طول مادهای که مساحت مقطع آن برابر واحد سطح باشد
-
resistiveness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاومت
-
resistableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاوم بودن
-
resistively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاومتی
-
resists
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاومت می کند، مقاومت کردن، مخالفت کردن، پایداری کردن، ایستادگی کردن، استقامت کردن، مانع شدن، مخالفت کردن با، خودداری کردن از
-
resistible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاوم است، قابل مقاومت
-
resistivity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاومت، مقاومت ویژه، سته ویژه، قابلیت مقاومت، مقاومت اشیا
-
resistability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاوم بودن
-
resisting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاومت در برابر، مقاوم
-
resistate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاومت
-
resistant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاوم، خود سر
-
resistent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاوم