کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
required پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
required
/riˈkwīrd/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
required
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضروری، خواسته، بایسته
-
واژههای مشابه
-
requirements
نیازها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مجموعۀ خواستهها و شرایطی که سامانۀ نرمافزاری دردستتولید باید برآورده سازد
-
requires
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیاز دارد، نیاز داشتن، لازم بودن، لازم داشتن، لازم دانستن، خواستن، مستلزم بودن
-
requiring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیاز به، نیاز داشتن، لازم بودن، لازم داشتن، لازم دانستن، خواستن، مستلزم بودن
-
requirable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لازم است
-
requirement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مورد نیاز، نیاز، الزام، نیازمندی، احتیاج، تقاضا، التزام، مقرره، ایجاب، دربایست
-
as required
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همان طور که خواسته شده
-
require
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیاز، نیاز داشتن، لازم بودن، لازم داشتن، لازم دانستن، خواستن، مستلزم بودن
-
requirer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
requirer
-
dietary requirement
نیاز رژیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] حداقل مقدار مورد نیاز مواد غذایی بهدستآمده از یک رژیم غذایی که برای حفظ سلامت بدن لازم است
-
daily requirement
نیاز روزانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] حداقل مقدار مواد غذایی که بدن در طول یک شبانهروز برای جلوگیری از بروز کمبودهای تغذیهای به آن نیاز دارد متـ . نیاز روزانۀ کمینه minimum daily requirement, MDR
-
requirements analysis
نیازکاوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] بررسی و تحلیل نیازها برای دستیابی به تعریف دقیق سامانه متـ . تحلیل نیازها
-
movement requirement
نیازمندیهای جابهجایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نیازهای اعلامشده و زمانبندیشدۀ مربوط به نقلوانتقال یگانها و کارکنان و تجهیزات برای جابهجایی از مبدأ مشخص به مقصد مشخص
-
requirements acquisition
گردآوری نیاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مرحلۀ قبل از طراحی نرمافزار که در آن همۀ نیازهای سامانۀ نرمافزاری جمعآوری میشود